Definición y significado de LO

lo ()

آن, در سخن از آب و هوا و فاصله و زمان بکار می رود, برای تاکید, او, او؛ مذکر, هر مردی, او را

lo contrario (n.)

خلاف؛ ضد, ضد, وارونه؛ بر عکس

lo ideal (n.)

حالت مطلوب, درجه لازم, مقدار مطلوب

lo inesperado (n.)

تعجيل بسيار, شتاب زدگى, عجله, ناگهاني بودن, ناگهانی بودن؛ گستاخی

lo inevitable (n.)

اجتناب ناپذیری, نا گزيرى

lo menos

کمترین؛ کوچکترین

lo peor

بدتر, مریش تر؛سلامتی یا حال بدتر, نامرغوب؛ بنجل, چیز یا چیزهای بدتر

lo peor (adj.)

بدترين, بدترین, بیشترین درجه؛ بدترین درجه

lo peor (n.)

بدترى

lo primero de todo (adv.)

اولین و مهم ترین, قبل از همه

lo que

انچه, صفر, نظير, هرچه, هر چیزی

lo último

غیر محتمل ترین چیز

por lo común (adv.)

اکثر اوقات, بطور همیشگی, غالباً, معمولا, معمولا؛ بطور عادى, معمولاً

por lo general

اساسا

por lo general (adv.)

اکثر اوقات, بطور همیشگی, بطور کلی, بطور کلی؛ از هر نظر, غالباً, كلا, معمولا, معمولا؛ بطور عادى, معمولاً, معمولاً؛ بطور گسترده

por lo menos

لااقل

por lo menos (adv.)

دست کم