Publicitad E▼
خیلی
خیلی (adj.)
بسیار, بسیاری, بى حد و حصر, بى شمار, بیش ازاندازه, زیاد, زیاد؛ فراوان, فراخ, فراوان, متعدد, معتنى به, مقداري؛ تعدادي, وافر, چندين
خیلی (adv.)
با عقل جر در آمدن, بسلر, بسیار, تا اندازه ای؛ نسبتاً زیاد, ميان, نسبتاً
Publicidad ▼
Ver también
خیلی (adj.)
↘ بسیار, بطور فراوان, به وفور؛ زیاد ≠ اندکی از, بسیار کم, معدود, کم, کمی از
خیلی (adv.)
↘ محدود
⇨ بسیار؛ خیلی • بیش از حد؛ خیلی • خیلی بد • خیلی تند؛ پرشتاب • خیلی خوب • خیلی خوب؛ جالب • خیلی خوبه • خیلی زیاد • خیلی زیبا • خیلی ساده است • خیلی سریع • خیلی شلوغ • خیلی شور • خیلی؛ بسیار • خیلی؛ بیش از حد • دور از؛ خیلی مانده تا • فاحش؛ خیلی بد • مدت خیلی زیاد
Publicidad ▼
خیلی
much (en)[Classe]
خیلی (adj.)
abondant, copieux (pour un repas) (fr)[DomainJugement]
بسيار, بسیار, فراوان, وافر[Similaire]
خیلی (adj.)
بسيار, بسیار, فراوان, وافر[Similaire]
خیلی (adj.)
plusieurs éléments de [un ensemble] (fr)[Classe]
plusieurs (fr)[Classe...]
factotum (en)[Domaine]
SubjectiveAssessmentAttribute (en)[Domaine]
اندکی از, بسیار کم, معدود, کم, کمی از[Ant.]
کثرت[Dérivé]
خیلی (adv.)
خیلی (adv.)
خیلی (adv.)
très (intensité) ; intensifieur d'adjectif (fr)[Classe]
factotum (en)[Domaine]
SubjectiveAssessmentAttribute (en)[Domaine]
True (en)[Domaine]
Contenido de sensagent
computado en 0,031s