Publicitad E▼
شدید (adj.)
Publicidad ▼
Ver también
شدید (adj.)
↘ بدتر شدن؛ یا کردن, بدتر کردن ↗ بطور شدید ≠ ملایم
⇨ آرزو کردن؛ میل شدید داشتن • باران شدید • بطور شدید • تازه شدن؛ شدید شدن • تشنج خنده های بسیار شدید • تصادف شدید کردن • تمایل شدید • جر و بحث شدید • جریان شدید و ناگهانی باد • حملۀ شدید • حملۀ شدید و ناگهان • خشونت شدید؛ دیوانگی • در گرفتاری و دردسر شدید • درد شدید مفاصل و دست و پا در اثر کاهش فشار اتمسفر • درد شدید و ناگهانی • درد شدید و کوتاه مدت • دگرگونی شدید • رنج و اندوه شدید • زبانۀ آتش؛ نور شدید • سخت؛ شدید • سختی؛ گرمای شدید یا سرمای شدید • سرمای شدید خوردن • سوزدار؛ شدید • شدید تر شدن • شدید ولی زودگذر • شدید؛ بسیار گرم یا سرد • شدید؛ تاثیر گذار • شدید؛ تند • شدید؛ سخت • شدید؛ فزاینده • شدید؛ فشرده • شدید؛ فوق العاده • شدید؛ قوی • شدید؛ محض • ضربۀ شدید • فاحش؛ شدید • مبرم؛ شدید • مورد انتقاد شدید قرار دادن • میل شدید • میل شدید به چیزی داشتن • ناگهان کشیدن؛ تکان شدید دادن • نور شدید؛ درخشش • وزش شدید • گرسنگی شدید
Publicidad ▼
شدید (adj.)
critical (en)[Similaire]
شدید (adj.)
grave (maladie, blessure) (fr)[Classe]
شدید (adj.)
شدید[Similaire]
شدید (adj.)
بزرگ, بزرگ؛ گنده[Similaire]
شدید (adj.)
qui attire la vue (couleur) (fr)[Classe]
éclatant de lumière (fr)[ClasseParExt.]
qui est intense, présent en nombre, en quantité... (fr)[Classe]
Contenido de sensagent
computado en 0,032s