Publicitad R▼
غریب (adj.)
برفکی, بیگانه وار, عجیب, عجیب و غریب, فلسی, نادر, پوسته پوسته, کنجکاو
Publicidad ▼
Ver también
غریب (adj.)
↘ بطرز غيرعادي, بطرز غير عادي, بطور عجیب و غریب ↗ از روی کنجکاوی, با بو, کنجکاوانه؛ از روی فضولی ≠ بى تفاوت, نا كنجكاو
غریب (n.)
↗ مهاجرت کردن ≠ آشنا
⇨ آدم عجیب و غریب • بطور عجیب و غریب • بطور عجیب و غریب؛ بطور مرموز • بطور عجیب و غریب؛ ویژه • بطور مضحک یا عجیب و غریب • خیره سر؛ عجیب غریب • شئ عجیب و غریب • شخص یا چیز عجیب و غریب • عجیب غریب • عجیب و غریب • عجیب و غریب بودن؛ ناخوشی • عجیب و غریب؛ غیر طبیعی • عجیب و غریب؛ غیر عادی • عجیب و غریب؛ مرموز • موجود عجیب و غریب • چیز عجیب و غریب
⇨ النهایة فی غریب الحدیث و الأثر • النهایه فی غریب الحدیث • النهایه فی غریب الحدیث و الاثر • بزرگراههای غریب • خواهران غریب • خواهران غریب (فیلم) • خواهران غریب (کتاب) • عجیب و غریب (آلبوم) • غریب کندی • غریبکندی • ماجرای غریب بنجامین باتن • مورد غریب بنجامین باتن • میوه غریب
Publicidad ▼
غریب
غریب
غریب (adj.)
inconstant et capricieux (fr)[Classe]
caractère de l'individu (fr)[termes liés]
quality (en)[Domaine]
SubjectiveAssessmentAttribute (en)[Domaine]
unconventional (en)[Similaire]
غریب (adj.)
qui est curieux de qqch (fr)[ClasseHyper.]
غریب (adj.)
Contenido de sensagent
computado en 0,032s