Publicitad E▼
Publicidad ▼
Ver también
فرار (adj.)
⇨ از مدرسه فرار کردن • انباره فرار • با خود بردن و فرار کردن • باكيش فرار دادن • ترک؛ رهاسازی؛ فرار • تصادفي كه راننده مقصر فرار می کند • در جریان فرار دادن • در حال فرار؛ دویدن • راه فرار • سعی به فرار کردن • فرار از خدمت نظام • فرار از زندان • فرار از واقعيات • فرار از پرداخت ماليات • فرار باشتاب • فرار به منظور ازدواج • فرار كردن • فرار مغزها • فرار کردن • فرار کردن؛ رمیدن • فرار؛ نشت • وسيله فرار • گریختن با دلدار؛ با هم فرار کردن
⇨ ترکیبات آلی فرار • حلشونده فرار و غیرفرار • حلشوندهٔ فرّار • حلشوندهٔ فرّار و غیرفرّار • سرعت فرار • فرار از زندان • فرار از زندان (سريال تلويزيوني) • فرار از زندان (سریال تلویزیونی) • فرار از شاوشنگ • فرار بزرگ (فیلم) • فرار به سوی پیروزی • فرار به سوی پیروزی (فیلم) • فرار جوجهای • فرار مرغي • فرار مرغی • فرار مرغی (فیلم) • فرار مغزها • فرار مغزها از ایران • لبه فرار • مکانیزم فرار • هارولد و کومار فرار از خلیج گوانتانامو
Publicidad ▼
فرار
فرار
ساقه, ساقه گياه[Hyper.]
فرار
فرار
انفصال[Hyper.]
از عضويت خارج شدن, جدا رفتن, كناره گيرى كردن, منتزع شدن[Dérivé]
فرار
فرار
فرار؛ نشت[Hyper.]
به منظور فرا ر دویدن, فرار کردن, گريختن - فرار كردن, گم شدن[Dérivé]
فرار (adj.)
تجزیه طلبی, جدايي طلبي[Rel.App.]
نا وابسته[Similaire]
Contenido de sensagent
computado en 0,047s