Publicitad R▼
قیم (n.)
حامی, متولی؛ سرپرست, مجری, محافظ؛ حامی, مدافع, نگهبان, ولی, پشتیبان, کارگزار؛ قیم
Publicidad ▼
Ver también
قیم (n.)
↘ سرپرستى
Publicidad ▼
قیم
guard (en)[Classe]
tuteur (fr)[Classe]
personne qui protège qqn (fr)[Classe]
(اسم خانوادگى; كنيه; نام خانوادگى; لقب; نام خانوادگي)[termes liés]
آدم امین, امانتی[Hyper.]
قیم
سرپرست; پشتيبان; قيم; حامى; نگهدار; نيكدار; مستحفظ; سپردار; متولی؛ سرپرست; محافظ؛ حامی[ClasseHyper.]
chief (en)[Classe]
personne qui protège qqn (fr)[ClasseHyper.]
person (en)[Domaine]
Human (en)[Domaine]
محافظ - آدم, انسان, بشر, شخص, شخصی, مرگبار, کسی, یک شخص, یک کسی[Hyper.]
defend, fend for, support (en) - حفاظت كردن, حفاظت کردن, محافظت کردن - defend, guard, hold (en) - جلوی چیزی را گرفتن - دفاع كردن از, دفاع کردن؛ حمایت کردن, پشتيبانى كردن - سرپرستى - امانت, حفاظت, حفظ چيزى از خطر و غيره, عهده؛ سرپرستی, قیمومیت, قیومیت؛ تولیت, نگهداری؛ تصدی - سرپرستی, سرپرستی؛ کفالت, قیمومیت, نگهداری؛ سرپرستی[Dérivé]
قیم
(از راه وصيت نامه; به ارث گذاشتن؛ از طریق وصیتنامه به کسی دادن; به عهده کسی گذاشتن; به ارث گذاشتن)[termes liés]
law (en)[Domaine]
SocialRole (en)[Domaine]
آدم امین, امانتی[Hyper.]
execute (en)[Dérivé]
Contenido de sensagent
computado en 0,031s