Publicitad R▼
ماجراجویی (n.)
Publicidad ▼
ماجراجویی
امرمهم, تکلیف, طرح, متعهد, وظیفه, کار؛ مسئولیت[Hyper.]
به خطر انداختن, خطر کردن؛ ریسک کردن, خود را به خطر انداختن, دل به دریا زدن, ریسک کردن, قمار کردن, مخاطره کردن - jeopardize, stake, venture (en) - جسور, حادثه جو, ماجراجو, ماجرا جو - جستجوگر, سياح, سیاح, مكتشف, مکتشف, پيگرد, کاشف؛ اکتشاف کننده - با بى پروايى, با بی پروایی, جسورانه, ماجراجويانه, ماجراجویانه, پرماجرا - adventuristic (en)[Dérivé]
ماجراجویی
Publicidad ▼
Contenido de sensagent
computado en 0,031s