Publicitad R▼
مال (n.)
املاک, اموال؛ اسباب, ثروت, حالت, دارايي, دخل, درآمد, عوامل, ماترک؛ ارثیه, متاع, ملک, منفعت, پول, چيز, استفاده نامشروع (péjoratif, argotique ou populaire), جرینگی (péjoratif, argotique ou populaire), جیفه دنیا (péjoratif, argotique ou populaire), خمیر (péjoratif, argotique ou populaire), سود (péjoratif, argotique ou populaire), غارت (péjoratif, argotique ou populaire), مال حرام (péjoratif, argotique ou populaire), مال دنیا (péjoratif, argotique ou populaire), نان (péjoratif, argotique ou populaire), چپاول (péjoratif, argotique ou populaire), کاهو (péjoratif, argotique ou populaire)
Publicidad ▼
⇨ حالت مالکیت؛ مال آن • خریدار امئال مسروقه مال خر • خشت مال • سينه مال رونده • شن مال كردن • شن مال يا ريگمال كردن • لجن مال • لجن مال كردن • مال آنها؛ آنها • مال الاجاره • مال التجاره • مال انديش • مال انديشى • مال او • مال او ؛ مذکر • مال او؛ مونث • مال تو • مال تو ؛ مال شما • مال تو؛ مال شما • مال خود داشتن • مال خودم؛ خود • مال دزدي • مال غارت شده • مال ما؛ ...ما • مال من • مال چه کسى • مشت و مال • مشت و مال دادن؛ پاک کردن • نان شير مال • چوگان مخصوص بازى پال مال
⇨ آرشین مال آلان • آرشین مال آلان (ابهامزدایی) • آرشین مال آلان (۱۹۴۵) • اين زمين مال من است • تازهکند ششمال • جزیره مال • مال آقا • مال امیر • مالامیر • مالخاست • مالخلیفه • مینیمال آرت • هنر مینیمال • پال مال (سیگار) • پال مال (سیگارت)
مال
جریان, درآمد[Hyper.]
سود بردن, عایدی داشتن, منفعت بردن - clear, net, realise (en) - profiteer (en)[Dérivé]
مال
[péjoratif, argotique ou populaire]
مال
Publicidad ▼
Contenido de sensagent
computado en 0,671s