Publicitad D▼
مانند (adv.)
Publicidad ▼
Ver también
مانند (adv.)
↘ مساوی
مانند (adj.)
⇨ آتش مانند • ابراه مانند • استخوان مانند • اسكنه مانند • الت تنقيه قنات و مانند ان • الماس مانند • با صدای خر خر مانند گفتن • با طعم میوه؛ میوه مانند • بشقاب مانند • بطور لقوه مانند؛ بریده بریده • بى مانند • بيد مانند • تاج مانند • تار؛ ریسمان مانند • تاقچه مانند • تختخواب پارچه ای؛ تخت ننو مانند • تركه مانند • تركيبى مانند فلز برنج • توله سگ مانند • جاى دوزح مانند و وحشتناك • جعبه مانند • جغد مانند • جن مانند؛ کوچولو موچولو • حلقه مانند • خامه مانند • خامه مانند کردن • خرس مانند • خز مانند • خزه مانند • خواب مانند • خوك مانند • خون مانند • خوک مانند • داراى اشعهء ستاره مانند • داراى خالهاى جرب مانند • داراى دندانه اره مانند • داراى دندانه هاى اره مانند • دانه دار؛ دانه مانند • دست انداز مانند • دلتا مانند • دود مانند • دوك مانند • دولتمرد مانند • دير مانند • دژ مانند • روباه مانند • روح مانند • رگتار مانند • زبان مانند • زردك مانند • زن مانند • زن مانند ی • زنگ مانند • ساختمان بزرگ مانند كليسا • ساختمان فلس مانند • ساقه هاى زير زمينى ريشه مانند • ساقه پياز مانند گياه • سبد مانند • سبک وتوری مانند • ستاره مانند • سركه مانند • سگی؛ سگ مانند • شاخ مانند • شاخه مانند • شبح مانند • شراب مانند • شربت مانند • شيشه رشته مانند • شيشه مانند • صداى جغد و مانند آن • صفحه مانند • طفل مانند • علف مانند • غار مانند • غریبه مانند؛ سرد • غليظ وشيره مانند • فرج مانند • فرشته مانند • فرشته مانند؛ معصوم • فسيل مانند • قارچ مانند • قایق خانه مانند • قرص مانند • قلاب مانند • قیر مانند؛ قیر اندود • كلاغ مانند • كلاه كاسه مانند • كليه مانند • كودك مانند • كيسه مانند • كيف مانند • لاستیک مانند • لاشه مانند • لوله مانند • ماده تزئینی خامه مانند برای روی شیرینی • مانند آبشار سرازیر شدن • مانند ابجو • مانند ابرهاى متراكم • مانند اسم، صفت، ضمير و غيره • مانند امفيبل • مانند اميب • مانند ان • مانند برف سفيد • مانند بودن • مانند تفنگ و باطرى • مانند خاك رس • مانند خانه خود ادم • مانند دال • مانند روغن بر روى اب • مانند زاويه تماس • مانند سر • مانند سگ يا گرگ • مانند شیر غریدن و راه رفتن • مانند كارگاه قالى بافى • مانند كردن • مانند لرد رفتار كردن • مانند ورزشكار • مانند ويتامين • مانند چرم • مانند کرم حرکت کردن • مانند گربه • مانند گلچين • مانند؛ شبیه • مانند؛ همچون • مخروط مانند؛ مخروط سان • مروارید مانند • مستطیل مانند • منشور مانند • موج مانند • موش مانند • ميخ مانند • ميمون مانند • ميوه الو مانند • ناى مانند • نخ مانند • نرم و پر مانند • نشان های پادشاهی مانند تاج و تخت • نقطه مانند • نوعى شيرينى خمير مانند • نوعی نوشیدنی مانند پپسی • نيزه مانند • نيشتر مانند • هر دانۀ لوبیا مانند • هر چیز انگشت مانند • هر چیز باله مانند • هر چیز تگرگ مانند • هر چیز خامه ای یا خامه مانند • هر چیز خمیر مانند • هر چیز دست مانند؛ دسته • هر چیز دم مانند • هر چیز سبد مانند • هر چیز ستون مانند • هر چیز طبل مانند • هر چیز قوس مانند • هر چیز نعل مانند • هر چیز پیشبند مانند • هر چیز چشم مانند • هر چیز چکش مانند • هر چیز کیسه مانند • هر چیز گرد مانند • هر گروهی که بتواند مانند یک فرد عمل کند • هر یک از مجاری لوله مانند بدن • هشت مانند؛ هشتی • ورقه مانند • ياس مانند • يونجه و مانند ان • پاسخ به دعا مانند آمین • پستان مانند • پشم مانند؛ پشمین • پوشش چتر مانند • پير مانند • چال و چوله ی آبله مانند • چربى مانند • چرم مانند • چوب مانند • چوب چکش مانند • ژله مانند كردن • کابوس مانند؛ ترسناک • کاغذ مانند • کف مانند • گاو مانند • گربه مانند • گرد مانند • گل مانند • گوى مانند • گويچه مانند • گياه بوريا مانند • گياه مانند • گچ مانند؛ گچی • یخ مانند؛ یخرودی
⇨ روشن مانند عشق، تیره مانند مرگ • زنجیره کرم-مانند • زندگی مانند گل سرخ (فیلم) • سیستمعاملهای یونیکسمانند • مانند یک سنگ غلتان
Publicidad ▼
مانند (adj.)
مشابهت, هم گونگی - شباهت صورت[Dérivé]
متفاوت, متفاوت؛ مختلف[Ant.]
مانند (adv.)
quality (en)[Domaine]
equal (en)[Domaine]
Contenido de sensagent
computado en 0,062s