Publicitad R▼
⇨ definición de مهر (Wikipedia)
Publicidad ▼
مهر (n.)
آدم دوست داشتنی و جذاب, آدم محبوب و دوست داشتنی, احساس, انگبین, انگشترى خاتم دار, خاتم, دوست داشتني, شخص عزیز؛ دلبند, شهد, شور, عزيزم, عزیزم؛ عشق من, عشق , علاقه, محبوب؛ عزیز, معشوق, مورد علاقه, یار؛ دلدار
⇨ اثر مهر تمبر • با مهر باطل کردن • برات سفيد مهر • تمبر را بوسيله مهر باطل كردن • لاك مخصوص مهر و موم • لاك و مهر • مهر انگیز • مهر باطله تمبر پست • مهر تاييد زذن بر • مهر دارو • مهر زدن • مهر سلطنتى • مهر ضمانت • مهر غلتان؛ غلتک • مهر كردن • مهر لاستیکی • مهر ورزیدن • مهر چيزى را شكستن • مهر چيزى را گشودن • مهر کردن و سود بردن • موم يا لاك مخصوص مهر وموم • نشان یا مهر پست که نشان می دهد هزینه پرداخت شده • وسيله مهر و موم • پر مهر
⇨ آتشکده آذربرزینمهر • آذربرزینمهر • ابراهیم قنبری مهر • انتخابات ریاست جمهوری ایران (مهر ۱۳۶۰) • انتشارات سوره مهر • انتشارات سورهٔ مهر • اول مهر • بخش مرکزی شهرستان مهر • برزين مهر • برزین مهر • بزرگمهر • بوستان مهر • بوستان مهر تبريز • بوستان مهر تبریز • بُرزین مهر • تازهکند خوشهمهر • جزیره مهر • خبرگزاری مهر • خندق (شهرستان مهر) • خوشهمهر • دهستان نوجهمهر • دولتآباد (شهرستان مهر) • زنگنه (شهرستان مهر) • سرود مهر • سرود مهر (آلبوم موسیقی) • شرکت سرمایه گذاری مهر اقتصاد ایرانیان • شرکت سرمایهگذاری مهر اقتصاد ایرانیان • شرکت سرمایهگذاری مهر اقتصاد ایرانیان • شهرستان مهر • علی دوستی مهر • فاریاب (شهرستان مهر) • فرهنگ مهر • متولد ماه مهر • مثنوی مهر و مشتری • محمد تقی (شهرستان مهر) • مرجان قنبری مهر • مروارید مهر • معبد مهر • ملو (شهرستان مهر) • مهر (ابهامزدایی) • مهر (سبزوار) • مهر (شهر) • مهر (ماه) • مهر (مهران) • مهر (نماز) • مهر بران • مهر برون • مهر سلطنتی ایران • مهر شید • مهر هفتم • مهر گیاه • مهر ۱۳۸۵ • مهرآباد (طبس) • موسسه مالی و اعتباری مهر • مُهر • نقش مهر • نوجهمهر • نورآباد (شهرستان مهر) • هایک هوسپیان مهر • هفتهنامه مهر • هفتهنامهٔ مهر • وردان (شهرستان مهر) • ورزشگاه آریا مهر • پال (شهرستان مهر) • کوتهمهر • کوردان (شهرستان مهر) • گردونه مهر • گلهدار (شهرستان مهر) • یادگار بزرگمهر • ینگیکند خوشهمهر • ۱ مهر • ۱۰ مهر • ۱۱ مهر • ۱۲ مهر • ۱۳ مهر • ۱۴ مهر • ۱۵ مهر • ۱۶ مهر • ۱۷ مهر • ۱۸ مهر • ۱۹ مهر • ۲ مهر • ۲۰ مهر • ۲۱ مهر • ۲۲ مهر • ۲۳ مهر • ۲۴ مهر • ۲۵ مهر • ۲۶ مهر • ۲۷ مهر • ۲۸ مهر • ۲۹ مهر • ۳ مهر • ۳۰ مهر • ۴ مهر • ۵ مهر • ۶ مهر • ۷ مهر • ۸ مهر • ۹ مهر
Publicidad ▼
مهر
signature (fr)[Classe]
objet auxiliaire d'écriture (fr)[ClasseParExt.]
certificate (en)[Classe]
objet gravé imprimant une marque (fr)[Classe]
cachet; wax seal (en)[Classe]
مهر[Hyper.]
انگشتر خاتم دار[Desc]
مهر
مهر[Hyper.]
مهر
مظهر, نماد[Hyper.]
نقش انداحتن - بر, برجسته کردن, تحکم کردن[Dérivé]
مهر
signature (fr)[Classe]
croix (fr)[termes liés]
مهر
factotum (en)[Domaine]
Icon (en)[Domaine]
device (en)[Hyper.]
سفت كردن - مهر كردن - بر, برجسته کردن, تحکم کردن[Dérivé]
Wikipedia
در مورد درستی موضوعات ذکرشده در این مقاله اختلافنظر وجود دارد. لطفاً به گفتگوهای صفحهٔ بحث مراجعه کنید. |
برای اثباتپذیری کامل این مقاله به منابع بیشتری نیاز است یا منابع ارایهشده بهدرستی ارجاع داده نشدهاند. لطفاً با توجه به شیوهٔ ویکیپدیا برای ارجاع به منابع با ارایهٔ منابع معتبر این مقاله را بهبود بخشید. مطالب بیمنبع در آینده مردود و حذف خواهندشد. |
مِهر، میترا یا میثره از ایزدان باستانی آریایی یا هندوایرانی پيش از روزگار زرتشت است، که معنی عهد و پيمان و محبت و خورشید نیز میدهد. نماد او خورشید میباشد. پس از ظهور زرتشت يكى از ايزدان يا فرشتگان آیین مزدیسنا گرديد. آريائيان هنگام ورود به ايران نیروهای طبيعت مثل خورشيد و ماه و ستارگان و آتش و خاك و باد و آب را مىپرستيدهاند. خدایانی را هم كه مظهر قواى طبيعت بودهاند «دئوه» مىخواندهاند. در بين اين خدايان برتر از همه ایندرا بوده است كه اژدهاكش و پروردگار رعد و برق و جنگ به شمار مىآمده است. اين خدا با اين نام در بین آرياهاى ايران آن رواج را كه ميان هندوان مىداشت نيافت. نزد ایرانیان ظاهراً پرستش ميترا (مهر) جاى آن را گرفت و ايندرا رفتهرفته و بهخصوص بعد از زردشت در رديف ديوان مردود درآمد. در فرهنگهاى فارسى مهر را فرشتهاى دانستهاند كه موكل است بر مهر و محبت و تدبير امور مالی و مصالحى كه در ماه مهر (ماه هفتم از سال شمسى) و روز مهر (روز شانزدهم هر ماه) بدو متعلق است و حساب و شمار خلق از ثواب و عقاب به دست اوست.
مهر در اوستا و در كتيبههاى پادشاهان هخامنشی میثره Mithra و در سانسکریت میتره Mitra آمده است. در پهلوی میتر Mitr شده. امروز مهر نامیده میشود. مهر (از ریشهٔ میثر) از کهنترین ایزدان ایرانی و هندی است, برخی نشانههای پرستش او را در ایران به پیش آریایی بر میگردانند (اگر بخش بندی پیشا آریایی و پسا آریایی را بپذیریم.) دربارهٔ آغاز دین مهرپرستی در ایران نمیتوان به درستی آن را روشن ساخت ولی میدانیم که بسیار پیش از آنکه کیش زرتشتی و ودایی پدید آیند نژاد ایرانی او را با آیینی راز آمیز ستایش میکردند, آیینی که در آینده نام "عرفان اسلامی یا مسیحی" به خود گرفت[نیازمند منبع], امروزه گروهی از پژوهشگران ایرانی توان آن را دارند که پیشینهٔ پیوستهٔ این آیین را تا به امروز در ایران نمایان سازند. پیوند میترا با خورشید و گاو و ماه برای ما روشن است و روشن است که علامت + که آن را چلیپا میگفتهاند سمبل خورشید بوده است ولی نزدیکی آن با آتش (هنایش زرتشتی) یا با آمایش تن. (هنایش یونانی که در دیدگاه مهرپرستان ایرانی نکوهیده است.) و از این دست را باید پیش از پذیرفتن سبک سنگین کرد.
فهرست مندرجات |
به درستی نمیشود گفت آیا میترا خدای آفریدگار بوده یا پیامبر , آنچه میتوان از خویشکاری او در باور پرستندگانش دریافت این است که او میانجی یا رهایی بخشی در میان مردم بوده و در زمان نبودنش نیز دوستدارانش باید برای باز گشتش به زمین میپیوسیدند (انتظار میکشیدند). در باور غربی او پسر خورشید بود و در پایان زمان به زمین باز میگشت.خورداد و خورتات و خور از کلماتی است که به این خدا یا نبی منسوب است خورشید در واقع از دو کلمه خور به معنی خدا و شید به معنی درخشنده و جاوید میباشد مانند جم شید
در ایران با آمدن اسلام میترا جانی تازه میگیرد, ریشههای آسمانی باور به میترا و آیین پرستش او در آمیزش با اسلام زیباترین و با شکوهترین اندیشه را پدید میآورد. این که مولوی و حافظ و هاتف و.... بی پروا از آمد و شد خود به خرابات (خورآباد یا پرستشگاه خورشید که نماد میترا است) یا از آیینهای آن (سرودههای حافظ گزارش انجام آیین مهرپرستی است نه اینکه انباشتهای از وازههای کنایی) سخن میگویند ویهانی (برهانی) بر این گفته است. برای نمونه در این سروده علامه طباطبایی : "پرستش به مستیست در کیش مهر...." از نوشیدن میهوم هنگام پرستش در آیین مهر پرستی سخن به میان است. پلههای چیستا (عرفان) نیز بازتابی از پلههایی است که رهرو میترایی برای رسیدن به پلهٔ شیر مردی و سر انجام "پیر" شدن, باید بپیماید.
باور ميترايی يا خورشيد نيايش را حتا در اشعار مولانا جلال الدين که مذهب اشعری گاهی چون دماغهٔ در بحر کلامش بستر می گستراند، ميتوان دريافت جاييکه می گويد:
نه شـــــــبم نه شب پرستم که حديث خواب گويم
چوغــلا م آفــتــابـم هـمــه ز آفــتـاب گويــم
کمتر شاعر و روشنفکر زمانهها را تاريخ ادب سرزمين ما بياد دارد که در ستايش و نيايش خورشيد گلدستههای کلام نياراسته باشد. اما همه گلدسته چيده اند، ولی دقيقی توسي ابر از چهره خورشيد بر کشيد تا جهان از گلهای هستی ما را در نور آن روشن بنماياند، و «بدان را به دين خدای آورد».
در پرتوی اين آرمان سترگ است که دقيقی توسي پس ازبر خوانی سرودههای روزگاران تابناکی مادر شهر خرد, که بدست اهريمنان آدم روی تازی در حجله دودين به ماتم فصلهای افتابی خويش می گيريست، به تصوير شگفتن درخت گشن خرد در باغستان دامن ان مادر، در آن روز گاران میپردازد :
چو یکـــچند سالان بر آمد بر ين درختــــی پديد آمد اندر زمين
در ايوان گشتاسب بر سوی کاخ درختی گشن بود بسیار شاخ
. دقيقی بزرگ با آوردن نام پاک زرتشت روزنهای را به سوی گلستان رنگين اعتقاد ات اهورايی چند هزار سالهٔ مردم ما می کشايد، گلستان که در آن هزاران شاخه گل از راز و رمز خوشبختی، زيبای، لطف وسعادت همگانی انسان ها، معطر با شبنم نماز يزدان، شميم می افشاند و :
همه بـرگ وی پند و بارش خرد کسی کــو خرد پرورد کی مُرد
خجسته پی و نام او زردهـشـت که آهرمن بد کنش را بکـشـت
پيام ظهور زرتشت در اشعار دقيقی توسي مرحلهٔ از نهادگاری باورها و قانون زندگی بر پايهٔ خرد است، یا به بيان ديگر آغاز مرحلهٔ تدوين قانون زندگی بر اصول و هنجارهای خرد به شمار می آيد. با اين حال، بنياد گذار و سرايشگر نهادينههای خرد اوستايی در شاهنامه ،حضرت دقيقی بلخی را بايد نام برد، اوست که کلام آسمانی اش را از زادگاه نزول فرهء يزدی {بلخ} ،آغاز مينمايد و آنگاه به شناسايی پيغمبر خرد و خردمندی رسالت او میپردازد، [۱]
ایزد مهرپرستی
همان قانونی که افراد را به هم پیوند میدهد.
زروان آفریننده ي اهورا و اهرمن برای داوری در جنگ بزرگ میان آنان است او حاكم مطلق زمان است و آن را در دست دارد.
زروان داراي شمايلی به شكل انسان و دارای سر شير بود و چهار بال داشت دو تا رو به بالا و دو تای ديگر رو به پايين در تمام تصاوير ماری به دورش هفت دور پيچيده در اكثر تصاوير يا لنگ پوشيده يا از روی پايش مار رد شده و بر روی يک سپر ايستاده .
نام او در كتب يونان به صورت ائون آمده ودر پهلوی به صورت زروان. در نوشتههای پهلوی مربوط به زروان سه عقيده گوناگون در باب او عنوان شده:
۱.مطابق نوشتههای خود زردشت زروان آفريدهٔ اهورامزدا خدای نيكويی است .
۲.بر حسب نظريهای ديگر دواصل كلی در جهان هست كه خير و شر نام دارند.
۳.در نظر يك فرقه ديگر مربوط به دوران ساسانی زروان بيكران خدای زمان بينهايت علت فاعلی ومنشاء كون ومكان است و اهريمن و اهورامزدا از او نشئت دارند .
ودر مقابل او ميترا در تمام دوران ياری دهنده مردم در برابر بديهاست او مردم را از خشكسالی و قحطی نجات داده و اين كارها را به ترتيب با رها كردن تير از كمان و زدن آن به سنگ خارا ((كه حاصل خروج آب بود)) و آموختن شكار به مردم .ميترا را ايزد شكارچی نيز ميدانند چون آمده كه او با يک تير كمان و يک خنجر به دنيا آمد و همچنين تيری نبود كه پرتاب كند ولی به هدف اصابت نكند.
در دین زرتشت مهر ایزد فروغ و روشنایی است، و نگهبان عهد و پیمان میباشد که سوار بر گردونه خورشید گرد جهان میگردد.در اوستا نیز یک سرود برای مِهر آمدهاست.
در سده سوم میلادی میترائیسم تقریباً دین رسمی امپراتوری رم بود و هنوز مسیحیت و انسان گرایی بسیاری از جلوه های آیین مهر را در خود دارد(استیوارد پرون). ارنست رنان (فیلسوف فرانسوی 1823-1892) معتقد است: "اگر رویدادی آیین مسیحیت را از تعالی باز داشته بود اینک جهان پر از میترا و مهر بود".
.
Contenido de sensagent
computado en 0,047s