Publicitad D▼
زیاد
زیاد (adj.)
آزار دهنده؛ بسیار بد, بد, بد؛ مزخرف, بسیار, بسیار بد, بسیار بد؛ افتضاح, بسیاری, بى حد و حصر, بى شمار, بیش ازاندازه, ترسناک, خیلی, خیلی؛ بسیار, داراى وفور, دشوار, زشت, زياد, زیاد؛ فراوان, سخت؛ طاقت فرسا, عريض, فاحش؛ خیلی بد, فراخ, فراوان, متعدد, معتنى به, مقداري؛ تعدادي, ناگوار, همه جانبه؛ کلی, وافر, وحشتناك, وحشتناک, چندين
زیاد (adv.)
بیش از حد, بیش از حد؛ خیلی, نیز, همچنین, همینطور, گذشته از این
زیاد (n.)
توده, توده کاه, تکه؛ قسمت, جنس؛ کالا, دسته, دسته؛ گروه, دودکش, سیلاب, سیل کلمات, فراوان, فراوانی, مقدار زیاد, مقدار کافی, کوه, کوهستان, کوهستانی
زیاد
Publicidad ▼
Ver también
زیاد (adv.)
زیاد (adj.)
↘ اساسا, بسیار, بطور فراوان, بطور چشمگیر, بطور کلی؛ از هر نظر, به طور فوق العاده؛ به طور بارز, به وفور؛ زیاد, تا حد زیادی, زمین پهن, سخنراني عمومي, عرض, پهنا, پهن کردن؛ عریض کردن, گشاد کردن ↗ توجه و به یاد آوردن, توجه کردن, دیدن, متوجه شدن ≠ اندکی از, بسیار کم, به ندرت؛ کم, تنگ, درازوباریک, معدود, کم, کمی از
زیاد (n.)
⇨ احتمالاً؛ به احتمال زیاد • ارزش زیاد قائل شدن • از یکی زیاد لذت بردن • با دقت زیاد • با سرعت زیاد • با سعت زیاد و بی اختیار حرکت کردن • با کار و دقت زیاد سر و صورت دادن • باقی مانده؛ زیاد آمده • بردن با اکثریت زیاد • بسار زیاد؛ سنگین • بسیار ؛ زیاد • بسیار زیاد؛ بزرگ • بسیار زیاد؛ گران • بسیار؛ به حد زیاد • بسیار؛ زیاد • بطور عمده؛ به مقدار زیاد • به آسانی و به مقدار زیاد • به احتمال زیاد • به شدت؛ زیاد • به مقدار زیاد • به مقدار زیاد آمدن • به منتها درجه؛ بسیار زیاد • به میزان زیاد؛ بطور قابل ملاحظه • به وفور؛ زیاد • تا اندازه ای؛ نسبتاً زیاد • تلاش زیاد • تلفات زیاد • حجم زیاد • خیلی زیاد • دور برداشتن؛ زیاد کردن • زیاد توجه کردن به • زیاد دادن • زیاد هم هست • زیاد چرب یا شیرین • زیاد کردن • زیاد؛ فراوان • سخاوتمندانه؛ زیاد • سرعت و نیروی زیاد • فاصله زیاد بین دو چیز • مدت خیلی زیاد • مدت زیاد • مقدار زیاد • مقدار زیاد؛ حجم بیشتر • پهناور؛ زیاد • کم و زیاد؛ تقریباً • یک عالمه؛ زیاد
⇨ زیاد ذوقزده نشو • زیاد پسر ابیه • طارق بن زیاد • عبید الله بن زیاد • عبیدالله پسر زیاد • عبیداللّه ابن زیاد • مردی که زیاد میدانست • مردی که زیاد میدانست (فیلم ۱۹۵۶) • مردی که زیاد میدانست (فیلم، ۱۹۳۴) • مردی که زیاد میدانست (فیلم، ۱۹۵۶) • کمیل بن زیاد
Publicidad ▼
زیاد
grande quantité (fr)[Classe]
ensemble (réunion d'éléments) (fr)[Classe...]
factotum (en)[Domaine]
SubjectiveAssessmentAttribute (en)[Domaine]
زیاد
factotum (en)[Domaine]
SubjectiveAssessmentAttribute (en)[Domaine]
زیاد
زیاد (adj.)
abondant, copieux (pour un repas) (fr)[DomainJugement]
زیاد (adj.)
زیاد (adj.)
شل, پهناور؛ بیش از حد لزوم, گشاد و پرچین[Similaire]
زیاد (adj.)
plusieurs éléments de [un ensemble] (fr)[Classe]
plusieurs (fr)[Classe...]
factotum (en)[Domaine]
SubjectiveAssessmentAttribute (en)[Domaine]
اندکی از, بسیار کم, معدود, کم, کمی از[Ant.]
کثرت[Dérivé]
زیاد (adj.)
broad; wide (en)[ClasseHyper.]
زیاد (adj.)
habituel (fr)[Classe]
général (fr)[Classe]
ensemble (fr)[Caract.]
(گسترش دادن)[termes liés]
qualificatif d'un vêtement (fr)[DomaineDescription]
جامع[Similaire]
زیاد (adj.)
affreux (fr)[Classe]
répugnant par l'aspect (fr)[Classe]
qui est vil, moralement bas (fr)[Classe]
qui inspire le mépris, est sans dignité (fr)[Classe]
(وحشت; عامل ترس; هراس؛ دلهره; نگرانی; هراس; هراس همگاني), (ترساندن; رم دادن; بوحشت انداختن; از جا پراندن; ترسيدن)[termes liés]
بد[Similaire]
زیاد (adj.)
qui forme une espèce, une catégorie déterminée (fr)[Classe]
qui sort de l'habitude, de l'ordinaire (fr)[Classe]
qui mérite d'être remarqué (fr)[Classe]
qui éveille l'attention (fr)[Classe]
important, de grand intérêt. (fr)[Classe]
qui signifie clairement qqch (fr)[Classe]
réputé, de bonne réputation (fr)[Classe]
توجه و به یاد آوردن, توجه کردن, دیدن, متوجه شدن[QuiPeutEtre]
مهم[Similaire]
زیاد (adj.)
beaucoup (fr)[Classe]
adverbes modifieurs de "plus" (fr)[Classe]
adverbes modifieurs de "moins" (fr)[Classe]
adverbes modifieurs de "trop" (fr)[Classe]
adverbes modifieurs de "mieux" (fr)[Classe]
adverbe de degré (fr)[Classe]
زیاد (adj.)
خوب, خوب؛ جالب, سودمند؛ مفید, شاد, مفید[Similaire]
زیاد (adv.)
avec excès (fr)[Classe]
metrology (en)[Domaine]
SubjectiveAssessmentAttribute (en)[Domaine]
and (en)[Domaine]
زیاد (adv.)
de plus, en plus, par surcroît (fr)[Classe]
factotum (en)[Domaine]
and (en)[Domaine]
equal (en)[Domaine]
زیاد
much (en)[ClasseHyper.]
Contenido de sensagent
computado en 0,094s